|
چه حس بديه اينكه
مدام خودتو بهديگري ياداوردي كني تافراموشت نكنه [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:56 ] [ رضاخطر ]
[ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:56 ] [ رضاخطر ]
شايد تنها كسي نبودم كه دوستت داشتم
اما كسي بودم كه تنها تو را دوست داشتم [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:44 ] [ رضاخطر ]
خيلي پاستيل دوست داره
هي بهش نگو اين كارو بكن اين كارو نكن عصبي ميشه
وقتي مريضه حالش رو بپرس دوست داره بدونه نگرانشي
اون همه چيز من بود حق نداري اذيتش كني k [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:39 ] [ رضاخطر ]
گفت به درد هم نميخوريم
اما او هرگز نفهميد
من او را براي درد هايم نميخواستم [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:37 ] [ رضاخطر ]
به بعضیا باید گفت زیادی به تیپ و قیافت نناز
ما به اون آدامس کوچیکا هم میگیم شیک [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:35 ] [ رضاخطر ] الهي!!! چه كوچولوي نازي
كي دلتو شكسته؟ بچه هاكمي بيشتر مواظب اين ني ني ها باشيد توام اشكاتو پاك كن نميخواي كه رضاخطرم ناراحت بشه؟!
[ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:29 ] [ رضاخطر ]
بالاتر از عشق وابستگی است
هیچوقت کسی را که ب تو وابسته شده رها نکن [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:27 ] [ رضاخطر ]
درد من چشماني بود كه
به من اشك هديه ميداد به ديگران چشمك [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:25 ] [ رضاخطر ]
هيچكس مرا به خويش نخواند ...
هيچكس مرا ارزو نكرد ...
هيچكس همدم تنهايي هايم نشد ...
از تو هم انتظاري نيست ...
اي غريبه اشنا ...
[ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:22 ] [ رضاخطر ]
نگران اشکهایم نباش
از لبخندم بترس که معنایش
اشکهای فردای توست [ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:21 ] [ رضاخطر ] چادر مشكي تو برايت امنيت مياورد
خيالت راحت
گرگ ها هميشه به دنبال شنل قرمزي هستند
آلودگي هوا حل شدنيست واي از آلوده شدن حواي اين شهر
[ سه شنبه 12 شهريور 1392
] [ 15:6 ] [ رضاخطر ] دیدن عكست تمام سهم من است از " تـــو " تا مبادا توقعش زیاد شود دِل اســت دیـــگر ... [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 22:9 ] [ رضاخطر ]
هنوز هم صدقه هایم به نیت سلامتی توست... هی.... معشوقه ی من..... سلامتی...؟! [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 22:7 ] [ رضاخطر ] تو به افتادن من در خیابان خندیدی ومن همه ی حواسم به چشمان مردم شهربود که عاشق خنده ات نشوند!! [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 22:6 ] [ رضاخطر ] خسته ام! همه ميگويند: مگر كوه كنده ايي؟ كسي نميداند كه دل كنده ام [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 22:5 ] [ رضاخطر ]
بعضی ها رو باید از توی رویات بکشی بیرون و محکم بغلشون کنی بعد آروم در گوشش بگی: آخه تو چرا واقعی نیستی لا مصب...؟ [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 22:3 ] [ رضاخطر ] گـفــت: دُعــا کـنـی می آیـــد گــفــتم: آنــکــه بــا دعـایــی بـیـایــد بــه نـفـریـنـی مـیــــرود ...
[ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 22:0 ] [ رضاخطر ] دیار عاشقی هم شهر هرت داره ! خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود … آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …
*** دلم میگیرد وقتی میبینم: من هستم... اون هم هست... اما... قسمت نیست...... [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 21:57 ] [ رضاخطر ] وقتِ آمدنت نجات غریقی را همراه بیاور، تو را غرق بوسه خواهم کرد
![]() [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 21:51 ] [ رضاخطر ] از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر درنیاوردم!!! و هنوز نمیدانم چگونه میشود هر بار که تو بی دلیل ترکم میکنی من بدهکارت میشوم . . . . !!!! [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 16:22 ] [ رضاخطر ] به سلامتی اونی که تو عصبانیت میخواست آرومم کنه هر چی از دهنم در اومد بهش گفتم... . . آخرش فقط گفت: بهتر شدی!؟ [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 16:13 ] [ رضاخطر ] حوالی رویاهایم که قدم میزنم میبینم خیابان را با بوی باران دوست دارم و خودم را با بوی تو... [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 16:8 ] [ رضاخطر ] دار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 16:4 ] [ رضاخطر ]
i خیلی سخته خواب کسی رو ببینی که دیگه نمی تونی تو واقعیت ببینیش... غمگینم مثل مرده ای که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 15:56 ] [ رضاخطر ] یه بچه دیدم که داشت گریه می کرد و می گفت هیچ کس با من بازی نمی کنه تو دلم گفتم تو بزرگ شو ببین چه بازی هایی که باهات نمی کنن [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 15:52 ] [ رضاخطر ] دوستت دارم هایت را پس میدهم... برا دلم سنگینی میکند این همه دروغ [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 15:51 ] [ رضاخطر ] طناب را بر گردنم انداختند! گفتند آخرین آرزویت؟ گفتم دیدن یارم. . . گفتند:خسته است تا صبح طنابت بافته [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 15:51 ] [ رضاخطر ] گفتم بیا:گفت پاهایم یخ زده... سوختم به پایش گرم که شد رفت به سوی دیگری!! [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 15:44 ] [ رضاخطر ] چه حسرتیست رد شدن از کنار عابری که عطر تورا میزند اما هیچکدام تو نیستی [ دو شنبه 11 شهريور 1392
] [ 15:36 ] [ رضاخطر ] |
|
[ طراحي : 9pars ] [ Weblog Themes By : 9pars ] |