|
امشب ديگه پست نميزارم ديگه حالي نموند بنويسم امشبو آروم سكوت ميكنم وحرفي نميزنم ولي بچه ها بعد اين همه مدت كه اين همه حرفاي دلمو بهتون گفتم ازتون ميخوام اگه يه روزي مادر شديد يا پدر شديد گذشتتونو فراموش نكنيد يادتون نره يه روزم شما جوون بوديد اكثرتون به عشقتون نرسيديد ازتون ميخوام هيچ وقت بچه هاتونو به زور وادار به كاري نكنيد شايد اگه اين پدرومادرهاي ....نبودن الان منم كنارعشقم بودم ولي نميدونم چه حسي داره تلقين كردن و به زور كاري كردن نميدونم تو اين دنيا آق پدرومادر غريبان بچه ها ميشه اما نميدونم مالا ما چي ميشه يه روز ميرسه كه اوناهم پشيمون ميشن وقتي كه ديگه زندگي چندين نفرو تباه كردن هيچ وقت باعث نشيد دل بچه هاتون ازتون رنجيده باشه كاش اونا هم ميفهميدن كه بچشون دل داره احساسات داره حق انتخاب داره اما... خوبه حداقل پدرومادر من اونطوري نيست ازاين لحاظ شانس با من بود! نميدونم چي بگم دلم خيلي پره بغضم پره چشام پره خيلي دلم تنگه واسه همه چي بچه ها ازمن كه گذشت ولي دعا كنيد و هميشه كمك كنيد عاشقا بهم برسن من خودم خيلي امتحان كردم به خيلي ها كمك كردم بهم برسن ورسيدن ولي خودم نتونستم برسم به عشقم ببخشيد اگه امشبو چرت وپرت گفتم وحوصلتونو سربردم حالم خوب نبود اومداينجا! بعدا براتون مطالب بازم ميزارم دوست دار همه عاشقا رضاk نظرات شما عزیزان: [ پنج شنبه 17 مرداد 1392
] [ 1:51 ] [ رضاخطر ]
|
|
[ طراحي : 9pars ] [ Weblog Themes By : 9pars ] |