|
دلـت را بتـکان ...
![]() غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن دلت را بتکان اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین ![]() بگذار همانجا بماند فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش قاب کن و بزن به دیوار دلت ... ![]() دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم می ریزد و تمام آن غم های بزرگ و همه حسرت ها و آرزوهایت ... ![]() باز هم محکم تر از قبل بتکان تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد! ![]() حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟ خاطره، خاطره است باید باشد، باید بماند ... ![]() کافی ست؟ نه، هنوز دلت خاک دارد یک تکان دیگر بس است تکاندی؟ دلت را ببین چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟ ![]() حالا این دل جای "او"ست دعوتش کن این دل مال "او"ست... همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا ![]() و حالا تو ماندی و یک دل یک دل و یک قاب تجربه یک قاب تجربه و مشتی خاطره مشتی خاطره و یک "او"... ![]() خـانه تـکانی دلـت مبـارک نظرات شما عزیزان: [ پنج شنبه 4 مهر 1392
] [ 23:10 ] [ رضاخطر ]
|
|
[ طراحي : 9pars ] [ Weblog Themes By : 9pars ] |